لقمان حكيم ؛ و ادبِ مرد....
بزرگترين حّسن لقمان حكيم شايد در اين باشد كه از تصوٌر و توٌهم دوري مي جويد ؛ واقع بين است ، و از واقعيات زندگي گفتگو مي كند :
كار به پندارو عقايد ديگران ندارد ؛ به هيچ وجه معتقد به تفتيش عقايد و تحميل عقيده خود بر ديگران نيست كه يكي بسرايد : « من اگر نيكم اگربد ...
لقمان حكيم معتقد است كه :
گفتار همه بايد نيك و به مصلحت كلٌ جامعه باشد : ادبي و از ادبيات ...
كردار همه بايد نيك و به مصلحت كلٌ جامعه باشد : آداب
امٌا مصداق « رطبخورده اي كه منع رطب ميكند » يا « در خلوت آن كار ديگر مي كند » نمي شود ؛ سهل است اصولا"تحميل عقيده را حتي در هدايت افراد جامعه به گفتار نيك و رفتار نيك نمي پسندد و خود را مصداق و الگو قرار مي دهد . امروز همه اين حكايت شيخ سعدي عليه الرحمة را از حفظ اند كه نوشته است :
« لقمان را گفتند ادب ازكه آموختي... »
لقمان حكيم جامعه شناس است و درپي توسعه ي اقتصادي - اجتماعي - فرهنگي بنابر حكومت اخلاق ، به ويژه ادب
شايدبه نظر وي : اگر اخلاق و ادب باشد ، ثروت يا دولت و رفاه هم براي همه وجود خواهد داشت ؛ امٌا داشتن ثروت و دولت الزاما" رفاه و آسايش رادرپي نمي آورد كه چه بسا سرمايه داري ،حرص و آز، استكبار ، تجاوزات پنهان وآشكار، جنگ و افراط گرائي و...