لقمان احتمال دارد كه پيامبر نباشد ؛ امٌا مسلما" حكيم زمانه ي خود است ؛
وبنا بر اين حكمت او در چيست ؟ و چرابايد از آن پيروي كرد ؟ .
در امور اجتماعي در چرائي يا به اصطلاح در دليل هر عملي انگيزه ها و مواردي را ذكر مي كنيم كه عامل يا عوامل آن عمل به شمار مي روند : فلسفه .
در تئولوژي يا دين شناسي ، به ويژه در قلمروي اديان توحيدي - ابراهيمي ، هر عملي رامبتني بر خواست خدا ( بنا به كلام الله كه اكمل آنها در قرآن كريم منعكس است ) مي شماريم ؛ حكمت شايد از اينجا شروع مي شود .
امٌا ممكن است اسلام در حيطه ي يكتا پرستي ، بدون استنادي مستقيم به كلام الله باشد كه ازاينجاعقل و خرد و اخلاق و انسانيت مطرح مي شود .
آنچه كه از لقمان مي آموزيم ، وحي نيست ؛ حديث همبه شمار نمي رود ؛ بلكه تبعيتي است كامل از عقل يا خرد .
استناد يك مسلمان در دين مي تواند ريشه در اديان عيسي ( ع ) ، موسي (ع) و... داشته باشد ..
.. و استناد وي در عقل مي تواند به پندار و گفتار و رفتار لقمان ، به ويژه آنچه كه در قرآن كريم آمده است ، نيزمعطوف شود